خون اشام کیوت پارت ۹
(مرسی از اونایی که حمایت میکنن☺💜)
از زبان لینا:
اروم با نوک پا رفتم پایین دیدم جیمین داره گریه میکنه!!! رفتم پیشش نشستم و بغلش کردم
لینا: ب بخشید لطفا گریه نکن اروم باش
جیمین: هق..هق...از خودم متنفرم کاش هق یه خون اشام نبودمم( گریه شدید)
لینا: هیش اروم باش گریه نکن تو به کسی اسیب نمیزنی اگه تو واقعا بد بودی من و جیا رو نجات نمیدادی
جیمین: هق ..هق..از من بدت نمیاد؟
لینا: نه من ازت بدم نمیاد تو خیلی کیوتی تو یه خون اشام کیوت و مهربونی.
دیدم جیمین گریش بند اومده و داره اشکاشو پاک میکنه
جیمین: ازت خیلی ممنونم لینا تو تنها کسی هستی که من دارم بقیه همش میگن من هیولام
لینا: اونا گوه خوردن (😂😐)
جیمین:😐
لینا: راستی مگه تو پدر و مادر نداری؟
جیمین: پدر و مادرم چون خون اشام بودن توسط ادما کشته شدن(با ناراحتی)
لینا: اوه من واقعا متاسفم(با ناراحتی)
جیمین: تو چرا متاسفی؟ اونا ادمای وحشی بودن تو نباید متاسف باشی.
داشتیم صحبت میکردیم که.....
شرطا ۱۰ تا لایک
از زبان لینا:
اروم با نوک پا رفتم پایین دیدم جیمین داره گریه میکنه!!! رفتم پیشش نشستم و بغلش کردم
لینا: ب بخشید لطفا گریه نکن اروم باش
جیمین: هق..هق...از خودم متنفرم کاش هق یه خون اشام نبودمم( گریه شدید)
لینا: هیش اروم باش گریه نکن تو به کسی اسیب نمیزنی اگه تو واقعا بد بودی من و جیا رو نجات نمیدادی
جیمین: هق ..هق..از من بدت نمیاد؟
لینا: نه من ازت بدم نمیاد تو خیلی کیوتی تو یه خون اشام کیوت و مهربونی.
دیدم جیمین گریش بند اومده و داره اشکاشو پاک میکنه
جیمین: ازت خیلی ممنونم لینا تو تنها کسی هستی که من دارم بقیه همش میگن من هیولام
لینا: اونا گوه خوردن (😂😐)
جیمین:😐
لینا: راستی مگه تو پدر و مادر نداری؟
جیمین: پدر و مادرم چون خون اشام بودن توسط ادما کشته شدن(با ناراحتی)
لینا: اوه من واقعا متاسفم(با ناراحتی)
جیمین: تو چرا متاسفی؟ اونا ادمای وحشی بودن تو نباید متاسف باشی.
داشتیم صحبت میکردیم که.....
شرطا ۱۰ تا لایک
- ۱۳.۱k
- ۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط